داستان یعنی یک آدم،چند واقعه،کمی احساس.
داستان یعنی چند کلمه در اندوه آن مرد،در سکوت این زن.
داستان یعنی فریاد آدم ها در خاموشی کلمات.
داستان یعنی سکوت آدم ها در هیاهوی کلمات.
داستان یعنی زندگی آدم ها در کلماتی زخمی،خسته،منگ،مرده.
داستان یعنی یک قاشق عشق در یک کاسه اندوه در یک سبد خیال.
داستان یعنی شیب تند زندگی.
داستان یعنی سر خوردن آدم ها در کوچه های لیز زندگی.
داستان یعنی سرفه های شدید زندگی.
داستان یعنی بستری شدن زندگی در آی سی یو.
داستان یعنی زندگی وقتی که در تب چهل و نه درجه میسوزد.
داستان یعنی
گرفتار شدن در گوشه ی رینگ بوکس زیر مشت های حریف .
داستان یغنی وقتی دستکش های تو از
جنس کلمات است و حریف اسمش عشق است.
داستان یعنی و درد و رنج و شکست و تنهایی.
داستان یعنی تقلای کسی که تا به حال مورچه ای را نکشته برای کشتن با قساوت چند آدم.
داستان یعنی تلاش برای ساده کردن پیچیده ترین فلسفه ها با چند زن خیابانگرد و قاتل و عاشق.
داستان یعنی نقشه ی راهنمای روح های ولگرد بعد از ظهر.
داستان یعنی"بعد چه شد؟"یعنی "حالا چه میشود؟"
داستان یعنی ریختن اشکی بر صفحه ای از کتاب در میز آخر کلاس در زنگ هندسه.
داستان یعنی بهانه ای برای گفتن حرفهای نگفتنی به کسی که میخواهیم با او حرف بزنیم اما بلد نیستیم.
داستان یعنی فشردن تمام ذرات دوست داشتنی در مشتی کلمه و بعد پاشیدن آنها مثل اسید توی صورت خواننده.
داستان یعنی گفتن میلیون ها حرف در چندکلمه،چند نقطه،چند سکوت.
داستان یعنی حقه بازی مقدس برای بیرون آوردن روح از جعبه ی جسم.
داستان یعنی زندگی در موقعیت های بی موقع،ده صبح خوابیدن،دو نیمه شب غذا خوردن،پنج صبح تلفن زدن.
داستان یعنی روایت مینیاتوری عشق های مکرر مستمر بی حاصل.
داستان یعنی نوشتن تاریخ معتبر یک روح.
داستان یعنی
سوزاندن روحی با بنزین عشق های پوچ وسط ظهر تابستان پشت میز کوچکی در
کتابخانه ی پایین شهر یا لابی هتلی پنج ستاره یا پشت چراغ قرمز تقاطعی شلوغ
یا روی نیمکتی سنگی در پارکی پر از گل های خوشگل.
داستان یعنی تقلای کلمات سیاه و خسته و از نفس افتاده برای گشودن راز های نیم گفته،کم گفته،نا گفته.
داستان یعنی کشتن کلمات برای درخشش حسی،رنجی،اندوهی،عشقی، معنایی.
داستان یعنی من،یعنی تو،یعنی او.
داستان یعنی من که تویی،یعنی او که من است،یعنی من که کمی من است،با کمی تو و کمی او.
داستان یعنی براده های براق شده ی روح.
داستان یعنی دودوتا میشود پنجاه ونه تا،چهل و هفت تا.
داستان یعنی هیچ که از هزار بیشتر است.
داستان یعنی راست ترین دروغ های زندگی.
داستان یعنی دروغ هایی که بار ها میخوانیم و میخوانیم و میخوانیم و میخوانیم و باز می خوانیم و خسته نمی شویم.بس که دوستشان داریم.
نظرات شما عزیزان: