خطر اندیشیدن

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

تشخیص این کپی بودن بسیار سخت است!!!

گوشی موبایل طرح  آیفون6plus  با سیستم عامل اندروید و مجهز به تکنولوژی 3G , 4G

با صفحه نمایش 5.5 اینچی همانند نمونه اصلی

http://hamkaran.net/upload/uc_2485.jpg

تنها گوشی طرح آیفون دارای سنسور اثر انگشت همانند نمونه اصلی

با صفحــــه لمسـی و تـــاچ بســـیار قـــوی حرارتی و کیفیت بدنه عالی

دارای دو دوربین جلــو و عــقـــب با کیفیت8 مگاپیکسل واقعی و قابلیت فوکوس اتوماتیک

بــــــا تنــهــــا یــــک پنجــــــم هزینـــــــه صـــاحــــب آیفــــون  6PLUS شویــــــد

در پشـت گــوشـــی عــلامت اپـــل و کالیفرنیــــا درج شــده است

دارای شارژر , هدفون, و کابل یوس ابی و بسته بندی شیک به همراه کاتالوگ

قابلیت نصب کلیه بازی ها و نرم افزار های اندروید و اجرای فیلم ها با کیفیت HD و فول HD

کلیه این گوشی ها قبل از ارسال به طور کامل تست شده و سپس ارسال میگردد همچنین 1 ماه گارانتی تست و تعویض برای این گوشی توسط فروشگاه تضمین میگردد.

قیمت : 4,970,000 ریال

توضیحات بیشتر ...



خطر اندیشیدن

 خطر اندیشیدن

 

 

از ظهور انسانهای اولیه تا به امروز هزاران سال سپری شده است اما نکته جلب توجه آن که آنچه انسان باهوش کرومانیون را از انسان نئاندرتال کم هوش متمایز می کند عنصر" اندیشه" بوده است تا بدانجا که انسان کرومانیون را انسان اندیشه ورز لقب داده اند. بنابراین اندیشه عامل مهمی در تغییر و تحول انسان های ابتدایی بوده است و به همین دلیل سیر تکاملی انسان شتاب بیشتری گرفت و امروزه دانشمندان اعتبار زیادی برای تاثیر اندیشه بر تمدن و تکامل اقوام و ملتها قائل شده اند.

امروزه بسیاری از اندیشمندان انسان را چیزی جز اندیشه او نمی دانند و از نگاه آنان گوشت و پوست و استخوان و ابعاد جسمانی و فیزیکی او اعتبار چندانی ندارد. مولوی در مثنوی معنوی خود از سرِ جان سروده است :

ای بـــرادر تـــو هـــمـــان انــدیــشــه‌ای

مــا بــقــی تــو اســتــخــوان و ریـشـه‌ای

گــر گــلــســت انــدیــشــه ی تـو گـلـشـنـی

ور بــود خــاری تــو هــیــمــه ی گــلـخـنـی

گــر گــلــابــی بــر ســر جــیــبــت زنـنـد

ور تــو  چــون  بــولــی  بــرونـت افـکـنـنـد

اما سوگمندانه در راه تکامل انسان و به پیروی آن،جوامع انسانی، پیوسته عوامل مانع شونده متعدد و چشمگیری دخالت داشته اند؛ به این معنی گروهی از مردم که تابع مصالح شخصی و منافع گروهی خود بوده اند ، از تمامی ابزارهای ممکن یاری جسته اند تا مانع اندیشیدن انسان  شوند. بهترین و آشناترین نمونه آن جامعه آتن در بوینان باستان و در قرن پنجم قبل از میلاد و نقش سقراط(399-469ق.م.) در دعوت مردم به اندیشیدن و درست اندیشیدن آنان است.

بزرگان آتن ناگاه متوجه می شوند که سقراط جوانان را به اندیشیدن و درست اندیشیدن دعوت می کند و این مصالح آنان را در مظان خطر قرار می دهد. سرانجام سقراط را به چرم گمراه سازی جوانان شهر به آشامیدن جام شوکران محکوم می کنند. در نگاه اشراف و ثروتمندان جامعه آتن اگر قرار است که جوانان بیندیشند دیگر کسی باقی نمی ماند که قدرت و ثروت آنان را افزایش دهد و دیگر کسی تن به خواری و بردگی خواهد داد ؟

و محاکمه سقراط پایان این حکایت نیست همچنان که سقراط خود اعلام می کند :

"در جواب ملتوس{یکی از شاکیان} به قدر کفایت سخن گفته ام و به خوبی می دانم که چه احساسات خصمانه ای علیه خویش برانگیخته ام. نیز متوجه هستم که این احساسات خصمانه بر اثر آزادی گفتار و صراحت من در بیان عقایدم پیدا شده است و چه بسا مرا به نابودی کشاند. اما این ملتوس یا آنیتوس{یکی دیگر از شاکیان} نیست که مرا محکوم می کند بلکه- اگر محکوم شوم- این رشک و حسد و فضاحت دنیاست که بسیاری از نیکمردان را از نعمت حیات محروم کرده و باز محروم خواهد کرد و بیم آن نیست که من آخرین نفر باشم" (هانری توماس، دانالی توماس: ماجراهای جاودان در فلسفه، ترجمه انوشه سارا- انتشارات امیرکبیر- مجموعه سیمرغ- چاپ اول- 1343).

در درازنای تاریخ و در میان جوامع محتلف پیسته اندیشمندان در حال مقابله با نیروهای مانع شونده در راه تحول و تعالی انسان بوده اند. از یک سو، عوامل مانع شونده، صاحبان قدرت و ثروت مردم را به ماندگاری و ایستادیی و بی فکری دعوت می کنند و آنان را به مجموعه ای از روزمرگی ها عادت می دهند؛ و از سوی دیگر، نخبگان جوامع بشری و آنان که به تعالی و تکامل و مدنیت انسان اندیشه می کنند، سعی در تنویر  و  روشنگری و آگاهی بخشی نوع انسان داشته اند تا او را متوجه خلاقیت و استعدادهای نهفته خود نمایند و تا حد ممکن او را از روزمرگیها بری سازند. 

جالب توجه آن که طیف وسیعی از ابزارهای فردی و جمعی در اختیار هر دو گروه قرار دارد. هر دو گروه از وسائل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی استفاده می کنند. اگرچه عناصر مانع شونده تلاشی پیگیر دارند تا ابزارهای های آگاهی بخش را در انحصار خود گیرند، ولی از آنجایی که ساختارهای ضد انسانی، هویتی پوک و توخالی دارند، به تعبیر قرآن مجید همچون خانه عنکبوت اند و ناچار عناصر تعالی جوی وآگاهی بخش پیروزمند فرایند تحول و تعالی جامعه انسانی خواهند بود. 

حداقل در دو جنبه از ابعاد آگاهی بخش جامعه، جهانِ سینما و جهانِ نگارش، شاهد تجسم عناصری تعالی جوی بوده ایم، اگرچه پایان آن ها چندان امیدوار کننده نمی باشد .

در جهان سینما، فیلم فارنهایت 451 (سال نمایش: 1966) ساخته ارزشمند فرانسوا تروفو، که از داستانی به همین نام اثر ری براد بوری(2012-1920) اقتباس شده است، درباره جامعه ای سخن می گوید که  فرمانروایان آن کتاب خوانی و اندیشه ورزی را به غیر آنچه که خود تجویز کرده اند، به مصلحت شهروندان خود نمی داند. تیم های متعدد آتش نشانی در حال فعالیت دائمی هستند تا هرگونه کاب و کتابخانه ای را معدوم نمایند. عدد 451 ،دمای اشتعال کاغذ را برحسب یکای فارنهایت، که میزان دمای متداول در بعضی از کشورهای اروپایی از جمله انگلستان است، نشان می دهد. از سرِاتفاق یکی از مامورین آتش نشانی شاهد مرگ خودخواسته بانویی کتابدار در میان کتابهای خویش است. این واقعه او را متاثر می سازد. سرانجام با راهنمایی بانویی که در کار مقابله با خودکامگی فروانروایان جامعه مذکور است، به سرزمینی پناه می برد که ساکنان آن سعی دارند تا مضامین کتابها را سینه به سینه نقل کنند تا از تعرض خودکامگان محفوظ بمانند. 

در این زمینه فیلم دیگری چون 1984 (سال نمایش: 1984) ساخته تحسین آمیز مایکل رادفورد نیز قابل ذکر است که از کتابی به همین اثر جورج اورول(1950-1903) اقتباس شده و به شکل دیگری به جامعه ای بسته و خودکامه اشاره دارد که شخصیت اصلی داستان به مناسبت تخطی از معیارهای اندیشه در آن جامعه، به شکلی غیر انسانی مجازات می شود. 

همانطور که ملاحظه می شود هردو فیلم از کتابهایی به همین نام اقتباس شده اند بنابراین در جهان نگارش، صاحبان اندیشه نیز تعالی و پویایی انسان را نیز در نظر داشته اند. علاوه بر دو کتاب مذکور، کتاب دنیای قشنگ نو (نگارش به سال1932)، اثر نویسنده انگلیسی- آمریکایی، آلدوس هاکسلی (1963-1894) قابل ذکر است. در این کتاب فن آوری به آن درجه از تکامل رسیده است که برای جلوگیری از دگر اندیشی انسان، از همان ابتدا او را در لوله های آزمایش پرورش داده و در قالب های کاملاً استاندارد و از پیش ساخته، به شهروندانی تحویل می دهند که ایستایی و روزمرگی در رگ و خون آنان رسوخ کرده است.

اکنون بیش از 80 سال از نگارش آن کتاب گذشته است و چه بسا که پیش بینی نخبگان و نویسندگان شکل واقعیت به خود گرفته باشد؛ اگرچه شاید امروزه لوله آزمایش و آزمایشگاه محلی از اعتبار نداشته باشد اما به راحتی می توان "ابزارها" و "روشهایی" را نام برد که به سهولت وظایف محوله را انجام می دهند. صاحبان سرمایه با نیروی تبلیغات مجال هر گونه اندیشه ای را از شهروندان خود سلب کرده و ذوق و سلیقه خود را به آنان تحمیل کرده اند.

اگر به سه گانه ی جان کریستوفر  نویسنده آمریکایی اشاره نشود، جای دریغ خواهد بود. او در کتاب کوههای سفید، شهر طلا و سرب، و برکه آتش از خطر موجوداتی با نام کلی "سه پایه ها" خبر داده است که با نصب کلاهک فلزی مخصوصی بر سر اشخاصی که به سن بلوغ می رسند، به شکل همه جانبه ای آن ها را تحت کنترل و نظارت خود قرار می دهند. باز هم شخصیت های مثبت ، دلسوز، و پویایی در داستان ظاهر می شوند که با خودکامگی سه پایه ها مقابله کرده و بسیاری از جوانان را به سمت مناطقی که از نظارت و کنترل سه پایه ها خارج است اعزام می دارند.  کوههای سفید  نام مناطق دور از دسترس سه پایه ها است که انسان های اندیشه ورز را ، آنانی را که آزادی اندیشه را بر ناز و نعمت و روزمرگی های حاصل از آن ترجیح داده و آ اعتباری فراوان قایل می شوند، در خود جای داده اند.

منتقدان و صاحب نظران کتابهای جان کریستوفر را در ردیف کتابه های علمی- تخیلّی نام برده اند. اما این گونه طبقه بندی دقت بیشتری می طلبد. وقتی کتاب کوههای سفید را در کنار آثاری از این قبیل مثل ماشین زمان (1895) اثر هربرت جرج ولز (1946-1866) نویسنده انگلیسی، سفر به ماه اثر ژول ورن (1905-1827)نویسنده فرانسوی قرار دهیم، به نظر می رسد که در کوههای سفید با یک اثر صرفاً علمی- تخیلی مواجه نیستیم بلکه این کتاب " بار" اضافه تری نسبت به آن دو کتاب دارد که به گونه ای خاص آن را از سایر آثار علمی- تخیلی متمایز می سازد، و آن مقابله ای است که از جانب عناصر تعالی جوی در مقابل حکومت و سلطه ماشین در سرتاسر داستان موج می زند.

اگر در کوههای سفید، جایگاه  و موقعیت سه پایه ها را  با عوامل تثبیت کننده نظام های غیر انسانی و سلطه گر تعویض کنیم، چه بسا شباهت های زیادی را با داستان هایی از قبیل دنیای قشنگ نو ، و 1984 بیابیم. در این دو کتاب شخصیت های اصلی داستان در مقابل نظام ماشینی  و خودکامه سرانجام از پای در می آیند و حال آن که در سه گانه جان کریستوفر ، نقطه پایان داستان، غنچه های امید را در دل خوانندگان آن شکوفا می سازد.  به شرط آن که خواننده در دامان ظاهر بینی و ساده انگاری در نغلطد و واقع بینی را سرلوحه کار خود قرار دهد.

* تصویر فوق از منابع اینترنتی گرفته شده است.

·        زیبنده شخصیت متعالی شما است که در نقل مطالب فوق به مشخصات وبلاگ اشاره فرمایید.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 16 شهريور 1394برچسب:, ] [ 10:33 ] [ رحیمی ]
[ ]