یک روز دیــــــــــــر!
هستن دخترایی که نگران پاک شدن آرایششون نیستن چون آرایش ندارن
و صورتشون بی آرایش زیباست
با روسرشون گنبد امام زاده درست نمیکنن
دخترایی که وقتی یه پسر. پولدار میبینن دلشون نمی لرزه ...چون دلشون دله نه ژله
هستن دخترایی که با دیدن ماشین پسرا کف نمیکنن ....چون اینا دخترن نه دلستر
عشق براشون مقدسه ...اگه بهش دچار بشن همه کار برای عشقشون انجام میدن
سلامتی همشون
اینجا صدای پــای زنـدگی می آیدღ
شاید آرام تر میشدم...
فقط
و فقط...
اگر
میفهمیدی.....
حرفهایم
به همین راحتی که...
می
خوانی نوشته نشده اند...
با
احتیــــــــــــاط بخوانید
متــن ها لغزنده است
بسکه سطــــر به
سطــــر باریـــــدم و نوشتـــــــــــــم
"بیایید دوست معمولی باشیم عشــق همه چیز رو خراب میکنه"
نوشته
های من مخاطب نداره !!!
مخاطب نوشته هام به سادگی یک لبخند رهایم کرده

"هست" را اگر قدر ندانی میشود "بود"
و چه تلخ است اگر "هست"
کسی بشود "بود"
خدایا..کمک کن بشناسمت....
:: ۞ ۞::
تنهایی...
آروم آروم به نبودنت عادت میکنم...
چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم....
دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم ...
سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی
انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی...
نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم.
دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم
دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم .......
تو نگرانم نشو همه چیز را یاد گرفتم ...
یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی ...
یاد گرفتم نفس بکشم...
بی تو...و بیاد تو
یاد گرفتم چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطراتت پر کنم....
خوش به حال اونی که دستای تو رو میخواد بگیره...
یادت باشه هنوز تو قلبمی...
حسود نیستم ولی به شریک زندگیت حسودیم میشه...
مواظب خودت باش خداحافظ...
مرا یاد نمی کند و باز دلم بی رحمانه می خواهدش
چه غرور بی غیرتی داری ای دل من...

یادمان باشد
وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم
در برابرش مسئولیم...
در برابر اشکهایش
شکستن غرورش
لحظه های شکستنش در تنهایی
و لحظه های بی قراریش
و اگر یادمان برود
در جایی دیگر
سرنوشت یادمان خواهد آورد
و این بار ما خود فراموش خواهیم شد
واژه عشق چه هرزه رفته ! ! !
. . . این روزها هر احساس بی سروپایی را . . .
. . . . عشق می نامند . . . .
دستگاه مشترك مورد نظر ،
از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است ؛
لطفا دیگر تنهایش بگذار !!!
تقدیم به تو که خودت میدانی تمام این نوشته هایم برای توست
تویی که با آمدنت شب هایم نیز همانند روزهایم روشن است
و مهربانی و عشقت را مانند گرما و نور خورشید به من بخشیدی
خورشید زندگی ام دوستت دارم
و تا آخرین غروب زندگی ام در کنارت خواهم ماند
دروغ میــگویـــی...!!!
که دلـــت به بـــودنم خـــوش است...
بـــود یا نبـــودم در رونـــد زنـــدگـــیت هیچ تـــاثیــــری ندارد...
تـــو قلــــبت بــــرای هـــمــه زد جــــز مـــــن

عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ !
اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے !
مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ !
اَمـآ نمــیـכانـے !
نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ بـہ تـو مـے آینـכ !
و مـَـטּ כیــوانـہ تـَر میشوَمـ

یـــکی از همیـــــــن
روزهــــــــــا
بایـــد خدا را صدا بــــــــــزنم
یک میــــــــز دو نفــــــــره
دو صنـــــــــدلــی
یــــــــکی مـــــــن
یـــــــــکی خــــــدا
حــــــرف نمـــــــیزنم
نـــــــگاهم کافیــــــست
میـــــــــدانم
برایـــــــــم اشــــــــک می ریــــــــزد!!
دوست دارم دستم را
بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام
تو...
چیزی بیش از نگرانی
های زنانه نیست...
دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم
که پشت نگرانی های
زنانه ی من...
مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش
دارم!
تڪیـﮧ گـآهَم بآش !
میخـوآهَم سَنگـینی نِگـآه ایـن مَرבمِ حَسـوב شَهـر رـآ تـو هـَم
حـِس کنـی ..
ایـن مَرבم نمیتَـوآننـَב ببیننَـב בست هآیِمـآن تـآ این اَنـدآزه بِہممی آینـב ..


...