تا دلم باد ، مبتلای تو باد

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

گوشی طرح آیفون 6 پلاس اندروید 4G

تشخیص این کپی بودن بسیار سخت است!!!

گوشی موبایل طرح  آیفون6plus  با سیستم عامل اندروید و مجهز به تکنولوژی 3G , 4G

با صفحه نمایش 5.5 اینچی همانند نمونه اصلی

http://hamkaran.net/upload/uc_2485.jpg

تنها گوشی طرح آیفون دارای سنسور اثر انگشت همانند نمونه اصلی

با صفحــــه لمسـی و تـــاچ بســـیار قـــوی حرارتی و کیفیت بدنه عالی

دارای دو دوربین جلــو و عــقـــب با کیفیت8 مگاپیکسل واقعی و قابلیت فوکوس اتوماتیک

بــــــا تنــهــــا یــــک پنجــــــم هزینـــــــه صـــاحــــب آیفــــون  6PLUS شویــــــد

در پشـت گــوشـــی عــلامت اپـــل و کالیفرنیــــا درج شــده است

دارای شارژر , هدفون, و کابل یوس ابی و بسته بندی شیک به همراه کاتالوگ

قابلیت نصب کلیه بازی ها و نرم افزار های اندروید و اجرای فیلم ها با کیفیت HD و فول HD

کلیه این گوشی ها قبل از ارسال به طور کامل تست شده و سپس ارسال میگردد همچنین 1 ماه گارانتی تست و تعویض برای این گوشی توسط فروشگاه تضمین میگردد.

قیمت : 4,970,000 ریال

توضیحات بیشتر ...



تا دلم باد ، مبتلای تو باد

تا دلم باد ، مبتلای تو باد

هوالله

” به بهانه شهادت دو طفلان حضرت ماه ، مسلم بن عقیل  ، سفیر حضرت عشق ”

گفت: سر شما را براى ابن زیاد مى‏برم و جایزه مى‏گیرم . گفتند: خویشى ما با رسول خدا را نادیده مى‏گیرى ؟ گفت: شما با رسول خدا پیوندى ندارید! گفتند: اى مرد! ما را نزد عبیدالله ببر تا خودش درباره ما حکم کند. گفت: من باید با ریختن خون شما خود را به او نزدیک کنم . گفتند: اى مرد! به کودکى ما رحم کن ! گفت: خدا در دلم رحمى نیافریده است . گفتند: پس بگذار ما چند رکعت نماز بخوانیم . گفت: به حال شما سودى ندارد، بخوانید . آنها چهار رکعت نماز خوانده و چشم به آسمان گشودند و فریاد بر آورند که: یا حى یا حکیم یا احکم الحاکمین میان ما و او به حق حکم کن . سپس آن مرد برخاست و اول گردن برادر بزرگتر را زد و سرش را در پارچه‏اى گذارد؛ پس برادر کوچک، خود را در خون برادر بزرگتر غلطاند و گفت: مى‏خواهم رسول خدا را ملاقات کنم در حالى که آغشته به خون برادرم باشم. آن مرد گفت: عیب ندارد، تو را هم به او مى‏رسانم! او را هم کشت و سرش را در همان پارچه گذاشت و بدن هر دو را به آب فرات انداخت و سر آن دو را نزد ابن زیاد برد. ابن زیاد بر تخت نشسته و عصاى خیزرانى به دست داشت، سرها را جلوى ابن زیاد گذاشت، ابن زیاد همین که چشمش به آنها افتاد، سه بار برخاست و نشست و گفت: واى بر تو! کجا آنها را پیدا کردى؟! گفت: پیرزنى از خویشان من آنها را میهمان کرده بود. گفت: از میهمان بدینگونه پذیرایى کردى؟ سپس از او پرسید: به هنگام کشته شدن با تو چه گفتند؟ و آن مرد تمامى جریان را براى ابن زیاد بازگو کرد. ابن زیاد پرسید: چرا آنها را زنده نیاوردى تا به تو چهار هزار درهم جایزه دهم؟ گفت: دلم راه نداد جز آن که با خون آنها خود را به تو نزدیک کنم . ابن زیاد گفت: آخرین حرف آنان چه بود؟ گفت: دست ها را به طرف آسمان برداشتند و گفتند: یا حى یا حکیم یا احکم الحاکمین! میان ما و این مرد به حق حکم کن . ابن زیاد گفت: خدا در میان تو و آن دو کودک به حق حکم کرد. پس رو به حاضران در مجلس کرده گفت: کیست که کار این نابکار را بسازد؟ مردى شامى از جاى برخاست و گفت: من ! عبیدالله گفت: او را به همان جایى که این دو کودک را کشته ببر و گردن بزن، ولى خون او را مگذار که با خون آنها در هم آمیزد، و سر او را نزد من بیاور. آن مرد شامى فرمان برد و طبق دستور ابن زیاد آن مرد را در کنار فرات به سزاى عمل ننگینش رسانید و سرش را براى ابن زیاد برد. نوشته‏اند که: سر او را بر نیزه کرده و در کوچه‏ها مى‏گرداندند و کودکان با پرتاب سنگ و تیر آن را نشانه مى‏رفتند و مى‏گفتند: 

این است کشنده عترت رسول خدا !

قرن ها می گذرد و سالها نیز هم … ابن زیاد ها سر به خاک گذاشتند و یزید و یزیدیان نیز هم … اما دائی حسین ما نیز ما را تنها نگذاشت ! حالا هر کس زائر کربلا می  شود ، بعد از زیارت دائی حسینمان ما را نیز زیارت می کند ! حالا ما شدیم دو طفلان مسلم بن عقیل ! ما هر چه داریم از حسین داریم و شما نیز هم … قدر روزهای با حسین بودن را بدانید به حرف پدر ما گوش کنید که گفت : هرچه هست در خانه علی است و اولاد علی ! پسران من چای دیگر خبری نیست ! مردم ! به خدا جای دیگر خبری نیست ! هر چه هست در این خانه است  ! مادر ، زلف ما را به زلف حسین گره زد … شما نیز زلف خود را بر زلف حسین ، دائی مهربان ما گره زنید … راستی اگر کربلا می خواهید ، بسم الله ! دائی ما حضرت حسین خیلی ما را دوست دارد … دلت هوای کربلا ندارد …؟!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 22 مرداد 1394برچسب:, ] [ 0:44 ] [ رحیمی ]
[ ]